God knows what we know, but we don't know what God knows!
سلام
عنوانش تکراریه؟تا حالا 100 تا از این نوع مطالب خوندی؟این یکی فرق
میکنه!
چون حرف دله!
فرض کن 12 ترم زبان خوندی؛نه اصلاً 20تا! یا نه نورچشمی لیسانس یا فوق
لیسانسی(مثل بعضیا)!!! حالا میخوایم برای چند دقیقه صحبت کنی...مثل تست مجری گری تلویزیون! تپق ممنوع! Uh, you know, actually امثالهم هم نباشه
یا اصلاً یه کار ساده تر،30 دقیقه اخبار رو ضبط کن و بشین
اسکریپتهاش(متون خبر) رو بنویس...! اخبار خودمون رو نمیگم(با اون لهجه شیرین
محلیشون) یکی از شبکه های انگلیسی زبان رو ...
چیه؟ اینم نمی شه؟ سخته؟ چرا؟ مگه یه عمر زبان نخوندی؟؟؟؟
این دفعه جداً کسی نمیخواد شعار بده که سیستم آموزشی بده و امکانات
نیست و از این حرفای همیشگی...
اول بیا با هم یه بار دیگه فرآیند رایج یادگیری زبان رو در ایران مرور
کنیم:
-یادگیری گرامر و لغات پایه در دوره راهنمایی
+ یادگیری گرامر تکمیلی (باصطلاح ما البته) در دوره دبیرستان
+یادگیری مهارتهای مربوط به درک مطلب (به اندازه لازم و کافی!بیشتر
نه) در مقطع پیش دانشگاهی
+مرور همه بالایی ها در زبان عمومی دانشگاه (اگه زبان پیام نور باشه
که از نوع تیم ملی محسوب میشه)
+کار روی ترجمه متون تخصصی رشته تحصیلی به زبان انگلیسی (به مقدار
لازم)
-تموم شد
اینجا که رسیدی:
تازه مصیبت بزرگ یادت میاد که:"
واااای! زبان رو چیکارش کنم واسه ارشد!"
شایدم مثل همکارای من لیسانس زبانت رو گرفتی و حالا به اصطلاح میخوای
بری سرکار.
ممکنه هم استاد دانشگاه باشین مثل همون بعضیا مقاله داری ،میخوای بری
خارج برای ارائه اونم به زبان اینگیلیش!
اصلاً اینا رو ول کن بعد یه عمر یه فیلم خوب زبان اصلی (از نوع +)
پیدا شده دلت میخواد بدون زیرنویس ببینی چی میگن اونا؟
و یا ..............
چیکار کنیم پس؟ این همه کلاس و گرامر و کتاب خوندن (اونم کتاب هایی
مثل :Tactics for listening,American Accent Training,Speak
English Like an American ,….)
همه کشک؟!!
چندتا راه داری هر کدوم رو دوست داشتی انتخاب کن.اول از سختها شروع
میکنم:
- تحصیلات رو در یک محیط
کاملاً انگلیسی بگذرونی (مثل بعضی دانشگاه های داخل که استاد یک کلمه هم فارسی صحبت
نمیکنه)
-یک مدت بعنوان مسافرت یا سفر کاری و... به یکی از کشورهای انگلیسی
زبان بری تا از نزدیک فرهنگ و بعد اجتماعی زبان رو فرابگیری(منظورم نحوه کاربرد
جملات و رعایت خاستگاه آن هاست)
اما...
با توجه به شرایط موجود جامعه ما و این همه روز مشغولی های زندگی،شغل
و خانواده، باید به فکر راهی باشیم که نه غیر ممکن و ناکارآمد،بلکه قابل اجرا و
کاربردی باشه.
اول از همه این نکته (برای چندمین بار در پست هام یادآوری میکنم) رو
توجه داشته باشید که زبان دوم یک شخصیت دوم از شما خواهد ساخت!
یعنی چی؟
یعنی اینکه قراره شما دوباره متولد بشی. دوباره از اول یادبگیری. یک
فرهنگ جدید با قوانین جدید روبروی شماست....
باید تلاش کنید تا فضای زبان دوم رو برای خودتون ایجاد کنید. هدف اینه
که از این حالت گنگ و صامت بودن زبان رهایی پیدا کنیم، از حالت بسته بیرون بیایم و
روی زبان مسلط بشیم! چطوری؟
یکی از دوستان در وبلاگش راجب به نیمکره راست مغز مطلبی رو نوشتند که
بنده رو یاد یک نکته انداخت که :
ما خوزستانی ها با وجود اینکه اکثر شهرهای جنوبی استانمون عرب زبان
هستند،عربی بلد نیستیم- ولی وقتی دو نفر دارند با هم عربی صحبت میکنند ،متوجه
میشیم درباره چی صحبت میکنند و ذهنمون ناخودآگاه صحبت ها و رشته کلامشون رو دنبال
میکنه!
الان هم باید برای زبان انگلیسی همچین حالتی رو درون خود ایجاد کنیم.
یعنی اینکه وقتی داریم اخبار گوش میدیم یا اینکه فیلم تماشا میکنیم و یا حتی یک
فرد انگلیسی زبان با لهجه غلیظ با ما صحبت میکنه کلام او را پیوسته و نه بریده
بریده و جدا جدا و بدون نیاز به برگرداندن و ترجمه به فارسی دنبال و درک کنیم.

پ.ن:ادامه رو حتماً بخونید
پ.ن2: این پست رو از دوتا مطلب از وبلاگ های دوستان(وبلاگ یادداشت های 1 معلم و همکار گرامی آقای هاشمی) الهام گرفته و نوشتم(+نظرات و تجربیات شخصی خودم)
پ.ن3:ببینید این مطلب چقدر در مورد شما صادقه؟